Saturday, 11 July 2015


ايجاد كانونهاي فرهنگي سياسي

 

سمكو با همكاري سيد طه و عبدالرزاق پدرخان جمعيتها و كانونهاي مختلفي را بنيان گذاري كردند:

در سال 1913 عبدالرزاق پدرخان با كمك و همكاري سمكو در خوي جمعيت (جهانداني)[1] را تأسيس كرد. همينطور ايجاد زمينه براي تأسيس روزنامه و چاپخانه اي همراه با يك مدرسة كردي اين مدرسه با پول اهدايي مردم حومه و حاشية شهر خوي تأسيس شد و اين مدرسه 29 شاگرد (دانش آموز) داشت . در اين مدرسه به زبان كردي تدريس ميشد و الفباي آن روسي بود[2] و معلم آن از سن بطرز بورگ(لنين گراد) آورده شده بود.

بعد از انقلاب اكتبر 1917 روسيه سيد طه و سمكو آزاد شدند آنها بلافاصله جمعيت استخلاص (يعني رهايي) كردستان را بر مبناي همكاري روسيه بلشويكي عليه تركها بنيانگذاري كردند البته جمعيت جهانداني هم بواسطة نقش كي عبدالرزاق پدرخان-متمايل به روسيه تزاري بود كه عبدالرزاق پدرخان و سيد طه و جعفرآقا شكاك چندين سال قبل از اين مسئله مقدمات آنرا حاضر نموده و همكاري تزار را جلب نموده بودند ولي ترور جعفرآقا شكاك در تبريز تمام اين برنامه ريزي ها را به هم ريخت . سرانجام بر سال 1913 اين فرصت پيش آمد.

سمكو براي مقابله و مسابقه فرهنگي انجأيلركيه جمعيت كردهاي جوان [3] را مقابل جمعيت تركهاي جوان بنيان نهاد. مسئله اي كه اينجا ضرورتأ بايد گفته شود اينست كه سمكو با ايده ها و عقايدي كه داشت با اكثريت اين نوع جمعيتها و كانونها تبادل فكري مي كرد. او هميشه سعي مي كرد كه اهداف اصلي اين جمعيتها را دريافته و آنها را سبك و سنگين "كند. ولي بدون وقفه با اكثريت مقتضي مبادلة فكري و همينطور ارائه نظرات و پذيرش سفارشات و انتقادات آنها را در اولويت قرار مي داد.



[1] بژافين سمكو شكاك. سالار  فندي چاپ اول سال 1999 كردستان – جهانداني به اضاي آگاهي دادن در مورد امورات جهان اعم از سياسي – اجتماعي – فرهنگي هنري
[2] همان پاورقي صفحه
[3] همان صفحه 40 نام جمعيت

نكاتي در مورد عدم فعاليت يك حزب و سازمان
 
نويسندگان و سياستمداران كه گاهأ با حسن نيت از سمكو ياد مي كرده اند اكثرا اشاره به عدم يك سازماندهي و ساختار حزبي در سيستم مبارزاتي سمكو كرده اند. بله اين كاملأ صحيح و كاملأ بجاست. ولي شما خود بهتر مي دانيد كه حتي تا اوايل انقلاب ايران و حتي بعد از آن اكثر احزاب و سازمانهاي سياسي در كردستان از عدم پذيرش ذهنيت سازماندهي و شكل حزبي در ميان عشاير شكاك مي ناميده اند. شكاكها هنوز هم آن قابليت انعطاف و تحرك در يك سازمان منسجم را ندارند و اين بارها تكرار و ثابت شده است. وضع شكاكها در دورة سمكو شايد خيلي وخيمتر از وضعيت فعلي بوده است. هيچ خاني در سيستم عشايري حاضر نيست زير دست فردي ديگر باشد حالا اين فرد ثه تحصيل كردة بهترين دانشگاه اروپايي باشد و يا حمه خاني همطراز او. موقعيت سمكو فرق مي كرد. او اكثر كاردارها را صرفا با همكاري عمرخان شكاك رئيس بخش كاردار شكاكها به زير سلطه درآورد و بعدا كم كم توانست اين سيستم را تا حدي درهم بريزد. هنوز هم هستند تيره ها و ايلاتي كه شخص سمكو به ايجاد آنها اقدام كرد هاست. او قدرت موروثي خان را تا حد زيادي كرده بود و اگر خاني فاقد استعداد قدرت بود از طرف سمكو محكوم و مطرود مي شد و تمام قدرت و قلمروش را از دست مي داد. عشاير به واسطة رؤساي خود كه به طمع قدرت بيشتر دور سمكو جمع شده بودند و كردهاي آنزمان مخصوصأ شكاكها (تا كنون) فاقد استعداد درك مبارزات سازماني بودند و كار سمكو همانند كاشتن گلي در شوره زار بود. و نتيجه اي از اين زحمات و مشقات براي انقلاب سمكو نداشت .
در مورد كارهايي كه سمكو براي آماده كردن كردها براي درك و اجراي مبارزات ملي در  قالب سازماني سياسي نظامي و رام كردن خان ها  عشاير به بحث مفصلي نياز است سمكو چمندين جمعيت سياسي- فرهنگي چه مستقيم و چه غيرمستقيم را تأسيس كرد كه همة آنها صرفا در اين راستا بوده است و از روشنفكراني همانند عبدالرزاق پدرخان كه يكي از شاخصترين شخصيتهاي آن زمان بوده است همكاري و همفكري دريافت داشته است. شكاكها مخصوصأ آنهايي كه پيشينه اي در همكاري با سمكو داشته اند هنوز هم به آن شيوه با بازماندگان خانواده سمكو برخورد مي كنند. يعني در حدي اغراق آميز سعي در يكنواخت ماندن سيستم عشايري دارند در حاليكه بيشترين زحمات و مشقاتي كه سمكو متحمل شد صرفا از اين موضوع بود. عشاير شمال كردستان ايران در هيك سيستمي جذب نمي شذند و هيك استعدادي براي قبول انعطاف فكري و پذيرش سازماندهي نداشته اند و كوشش سمكو تنها به اين منجر شد كه بعضي از مبارزان بعد از وي به اين نكمه
توجه كنند كه نمي شود روي نيروي جنگي عشاير در دراز مدت حساب نمود و بعد از يايان انقلاب سمكو، عده اي به تشديد اين مسئله اقدام كردض هرچند صحيح است كه سيستم عشيره اي باز دارنده است ولي شما تصور كنيد كه يك فرد عشيره اي حمه آگاهانه و چه نا آگاهانه سعي در اجراي اوامر رئيس عشيره دارد خواه اين فرد يكي از مدعيان رياست عشيره باشد و يا شخص رئيس عشيره. نكده اي كه سمكو به طور اخص و جدي سعي بر تداوم و اجراي آن داشت استفادة بهتر و جامع تر از اين نوع رؤساي عشاير بود او حتي رقباي درون عشيره اي يك عشيرت را هم به كنترل خود درآورده و سعي مي كرد كه سياستهاي آزادي خواه خود را از طريق آنها به افراد عام عشيرت القا و تفهيم نمايد. سمكو تا حدودي اندك موفق بود و به دليل نداشتن افرادي مبرب و آگاه به اين مسائل به تنهايي قادر به اداره و ادامه بهتر و بيشتر نبود. تنهايي سمكو در اجراي سياستهاي رهايي بخش به نظر من بزرگدرين عامل شكست سمكو بود. سياستهامما سمكو در راستاي تفهيم انقلاب خود به افراد عشيره اي مشكلات زيادي داشت و در ابتدا نيروهاي عشيره اي را به صورت واحدهاي نا منظم نظامي درآورد ولي آنها هرگز بطور منظم در اجراي سياستهاي سمكو چه در مسايل نظامي هاي سياسي شركت نداشتند،سمكو شايد ماهها وقت صرف مي كرد تا بتواند عده اي نزديك به 5 يا 6 هزار نفر جمع آوري كرده و در حمله اي نظامي بكار گيرد و اين براي انقلابي نويا به معناي  فاجعه اي است.
عشيره گرايي هرگز در قالب سازماني نيرومند در نيامد و سمكو به عناوين مختلف نتوانست اين سازمان را بوجود آورد. شما بخوبي آگاهيد كه اگر سازماني انسجام نيابد هرگز نخواهد توانست حزبي بوجود آورده و يا خط مشي مدون سازماني داشته باشد.
گفته ها و نوشته هاي اساس پيرامون ضعف جنبشي سمكو در اين مورد درست و بجاست و من معتقدم هنوز هم ايجاد چنين سازماني هرچهند ممكن باشد كاري بس دشوار و صعب است. هنوز هم همان رؤساي عشاير همان خانها همان ريش سفيدان قبيله اي و ايلي بزرگترين سدها و موانع ايجاد سازمانهاي وسيع هستند. سياست سمكو بر اين مبنا بود كه قدرت خانها را درهم كوبيده و سيستم عشايري را به هم ريزد هر سيستم حزبي و سازماني كه سمكو پياده كرد نتوانست قوام بگيرد. روزنامه منتشر كرد، مدرسه بنا نهاد، اعلام استقلال كرد و حتي شهيد شد.
ولي باز هم نتوانست آنها را منسجم نمايد. خيلي ها بر اين اعتقاد هستند كه سمكو و قيام او جنبش قبيله اي بيش نبود ولي در جواب بايد گفت تنها چيزي كه در اولويت قيام سمكو قرار داشت برهم ريختن قالب عشيره اي و انهدام موانع رشد و ترقي اجتماعي كردستان بود.

سمكو با تمام قدرت و اقتدار خود كارهايي انجام داد ييامش را به كوش رؤساي قبايل رساند ولي بازهم رياكاري، دورويي و خيانت مانع شد كه سدي از-لأم كرد و ايجاد حكومت فرو ريخته شود.

No comments:

Post a Comment